حرف ها٫ انواع مختلفی دارن٫ نه اون حرفی که به اسم حروف اضافه و اینا تو دستور زبان فارسی و انگلیسی و فرانسه و کوفت و زهرمار می خونیم و نصف ایراد حرف زدنمون از اونه. نه . خود حرف زدن به لفظ عامیانه اش. یعنی همون صوبت کردن . بعضی حرفا٫ حرف دله٫ بعضیا حرف حسابه٫ بعضیا حرف زوره.
ما کرمونیا یه مدل حرف داریم٫ که خوب البته خیلی جاهای دیگه هم رایجه ٫ و اون حرفای پامنقلیه. بله . درست متوجه شدین. حرفهای پای منقل.
این دسته از حرفها ویژگی های خیلی خاص و جالبی دارن. تو حرفای پا منقلی٫ غم و غصه جایی نداره. یه عده آدم کیفور دور منقل نشسته ان٫ یه وافور٫ یا دوتاش( به میزان جمعیت و باحالی صابخونه) دست به دست می چرخه. یکی چاییشو هم میزنه٫ یکی به بالشت تکیه میده یه قاچ خربزه میزنه. بقیه ی اهالی هم که کیفور نیستن٫ از این جو شادمان حاکم بر خونه و مهمونی و اینا لذت می برن٫ میشینن دور اینا و میگن و می خندن.
تو حرفای پا منقلی حرفی از فقر و نداری نیست. مردا همه از این پیژامه راه راها تنشونه٫ با زیر پیراهنی های سولاخ سولاخ. البته حرف از مال و منال عباس آقا نمایندگی جنرال الکتریک حتما هست٫ چون اصولن کرمونیا به کار همدیگه خیلی کار دارن.
تو این حرفای پا منقلی چه معاملات بزرگی که رد و بدل نمیشه٫ خونه کلنگی هایی که کوبیده میشه و جاش برج میاد بالا٫ و حتی برنامه ریزی سفرهای دسته جمعی خارجی و داخلی.
ولی یه اشکالی تو این حرفا هست٫ که اسمش روشه . حرف پا منقلی٫ همچین که زمان میگذره٫ و هی دیروقت تر و دیروقت تر میشه. وقتی درست ساعت به اون زمانی میرسه که کالسکه ی سیندرلا تبدیل به کدو حلوایی میشه٫ این حرفام تموم میشن. پای خاکستر همون منقل خاک میشن.
فردا همه از جاشون که پا میشن٫ یادشون میاد امروز کلی چک وسفته دارن٫ یا اینکه آخر برجه و تا جوپار هم نمیشه رفت.
ولی خودمونیم همون چند ساعت پای منقلش آی حال میده٫ آی حال میده. خدا قسمتتون کنه .
نظرات
ارسال یک نظر