رد شدن به محتوای اصلی

نامه ی شماره 4

دوست خوبم سلام
 خوبی؟ در چه حالی؟ اگر از من می پرسی ملالی نیس جز دوری شما :دی این تیکه اش شوخی بود. نه اینکه دلم نخواد ببینمت ها اتفاقا یه حس قیلی ویلی ای دارم برای این دیدنه. ولی خوب حتما هنوز وقتش نرسیده و باید صبور بود. 
امروز خیلی خوب نیستم. یه دلتنگی غریبی دارم که از صبح همراهمه . از اونا که هر حرفی اشکمو در میاره. یه بغض سنگین. 
دلتنگ یه آدمی میشم که یه دوست معمولیه. مرده شور این دوستی های معمولی رو ببرن که هر کیو خیلی دوست داری و بهش نمیرسی اسم یه دوست معمولی می ذاری روش و سعی می کنی همیشه کنارت باشه. هر چند که هیچوقت نفهیمد وصال یعنی چی.
هیع! بیخیال. از زدن این حرفها چیزی عایدمون نمیشه که. باید زندگی کرد. کاریش نمیشه کرد. ادامه می دیم.
 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

کابوس نامه

چچیلا بارتولی گذاشتم، به نقطه های اوج صداش گوش میدم و یادم می آید اگر با این وضع سیگار بکشم رسیدن به این اوج صدا صد در صد رویای گمشده ای خواهد بود. سوای از اینکه چند روز است به شدت دلم شنیدن آواز کلاسیک می خواهد، پست آخر خرس مرا از افتادن در ورطه ی جوزدگی می ترساند. سعی می کنم جوگیر نباشم ولی انگار که نمی شود. وضعیت مسنجرم روی حالتی است که نشان می دهد چه موزیکی گوش می دهم و چچیلا بارتولی احساس عن خاص بودن را در من زنده نگه داشته است و علائم جوزدگی لحظه به لحظه بیشتر می شود. خوابهایی که گاه به گاه می بینم و اینجا آنها را می نویسم، دیشب عینیت پیدا کرده بودند. نه اینکه خوابم به واقعیت تبدیل شده باشد، ولی خودم را توی موقعیتی می دیدم که بارها تجربه اش کرده بودم. کابوسهایی که تمام نمی شوند. کابوس نامه، نمایشی از وحید رهبانی، که خوشحالم دعوت و سفارش دوست عزیزم را پذیرفتم و آن را دیدم. در واقع ندیدم که، شنیدم. در تمام طول تئاتر - چیزی حدود یک ساعت - با چشمهای بسته، من تماما گوش شدم. این گونه شروع می شد که از پله های تماشاخانه پایین می رفتی و کسی با صدای بلند به تو سلام می کرد. آقایی ...
یک وقتهایی مثل الان، یهو یادم می‌افته سلیمونی دیگه نیست و هر دفعه شوکه می‌شم. باورم نمی‌شه این بچه اینقدر راحت مرد. البته که طفلک همچین راحت هم نمرد، اون همه درد و بدبختی، ولی همش توی 8 ماه. یک وقتهایی اینقدر دلم براش تنگ می‌شه، دلم می‌خواد بغلش کنم و بفشارمش. دیروز دقیقا 5 ماه شد که رفته. خیلی جات خالیه رفیق. خیلی زیاد.